
ابوالحسن فراهانی
شمارهٔ ۴۲
۱
باورم آید اگر گوید جفا کمتر کنم
ساده لوحم هرچه میگویند من باور کنم
۲
شمع سان خاکستر خود ریختم بر سر چرا
خویش را ممنون گلخن بهر خاکستر کنم
۳
سر نهم بر خاک کوی او ازین پس چون نماند
قدرتی کان خاک را برگیرم و بر سر کنم
۴
بس که لذت یافتم از خارخار عشق او
خار بر سر می نهم چون تکیه بر بستر کنم
۵
دوستان گویند فکر دلبر دیگر بکن
کو دل دیگر که فکر دلبر دیگر کنم
تصاویر و صوت

نظرات