
ادیب الممالک
شمارهٔ ۳۰
۱
آوخ ای یاران که طومار معارف پاره شد
جبرئیل ما اسیر جادوی پتیاره شد
۲
مجدالاسلام ادب را آسمان در بند کرد
آتشینش طوق گردن آهنینش یاره شد
۳
عقل مطلق زیر دست جهل نامحدود گشت
نفس ملهم دستگیر لشکر اماره شد
۴
آنکه سلمان وار خواندی بر مسلمانان حدیث
همچو بوذر از مقام خویشتن آواره شد
۵
آنک فکرش چاره کردی کار هر بیچاره را
چون قضا جنبید اندرکار خود بیچاره شد
۶
رهبر اسلامیان را گشت چون دوزخ کلات
مو بر اندامش چو مار و عقرب جراره شد
۷
شور محشر کرد آهنگ مخالف در عراق
لیک بدبختانه آخر جنگ در جوباره شد
نظرات