ادیب الممالک

ادیب الممالک

شمارهٔ ۱۷۴

۱

به سردار اسعد بگو ای که از دم

هزار آتش فتنه خاموش کردی

۲

تو آنی که اصلاح کار جهان را

به دامان فضل خطاپوش کردی

۳

تو آنی که افراسیاب ستم را

معاقب به خون سیاوش کردی

۴

تو آنی که هر گربه دزد خائن

گریزان به سوراخ چون موش کردی

۵

تو آنی که از جنبش عزم و رایت

زمین و زمان را پر از جوش کردی

۶

بزرگان و گندآوران جهان را

ز اعجاز خود مات و مدهوش کردی

۷

جهان را ز تیغت همه نیش ماری

ولی از بیانت پر از نوش کردی

۸

سخن های ستوار گوئی ازیرا

که گفتار سنجیده در گوش کردی

۹

ز نیرنگ فرهنگ خود روبهان را

همه خفته که خواب خرگوش کردی

۱۰

گرفتی به شمشیر و تدبیر گیتی

عروس شبت را در آغوش کردی

۱۱

چو در یاد داری همه کار گیتی

چرا بنده ات را فراموش کردی

تصاویر و صوت

نظرات