
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۱ - ایضا در جام شاه گوید
۱
ساقیا جام تو از آب حیاتش چه کم است
می حیات ابد و ساغر می جام جم است
۲
اینچه جام است و می صاف که از پرتو اوست
عکس خورشید که در آینه صبحدم است
۳
اینچه نقشست و رقم اینچه سوادست و بیاض
که سواد نظرم سوخته این رقم است
۴
اینچه خط است که سرچشمه حرفیکه دروست
چشمه آب حیاتی ز صفای قلم است
۵
دوستکامی به ازین نیست که می نوش کنی
کوری دیده دشمن که گرفتار غم است
۶
یارب این جام فرحناک مبادا خالی
از کف شاه که سرچشمه فیض کرم است
نظرات