
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱
۱
ای حیرت صفات تو بند زبان ما
انگشت حیرت است زبان در دهان ما
۲
جان میدهد نشان که تو در دل نشستهای
زان دلنشین بود سخن دل نشان ما
۳
ما ذرهایم و ذات تو خورشید قدر و شأن
با قدر و شأن او چه بود قدر و شأن ما
۴
خود را چه نام ذره نهد پیش آفتاب
محوست با وجود تو نام و نشان ما
۵
ما در گمان کمیم مگر برق رحمتت
نور یقین دهد به چراغ گمان ما
۶
هر ذرهای ز صنع تو خورشید عالم است
صنع تو را چه حاجت شرح و بیان ما
۷
دارد امید اهلی دستان سرای تو
کز یاد دوستان نرود داستان ما
نظرات