اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۱۰۳

۱

خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم

رفیق و همدم و همراز و همسخن بودم

۲

خوش آنکه جلوه چو میکرد آفتاب رخش

من آفتاب پرستی چو برهمن بودم

۳

خوش آنکه در چمن حسن آنگل از مستی

همی شکفت و منش بلبل چمن بودم

۴

خوش آنکه لعل لبش چونشکر فشان میشد

من از نشاط چون طوطی شکر شکن بودم

۵

خوش آنکه پیش لبش میگریست شیشه می

که من بخنده چو ساغر از آن دهن بودم

۶

خوش آنکه آن دهنم خاتم سلیمان بود

بر غم خصم من ایمن ز اهرمن بودم

۷

کنون ز نرگس او یک نظر مرا اهلی

امید نیست تو گویی که آن نه من بودم

تصاویر و صوت

نظرات