اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۳۶۶

۱

دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه و زاری

اگر آتش بجای اشک گرم از دیده میباری

۲

مگر با جلوه رفتار او طاووس دعوی کرد

که بر طاووس میخندد به قهقه کبک کهساری

۳

زدی تیری بغیر ایمه مرا آن از تو بر دل بود

عجب گر جان برم زینغم که زخمی خورده ام کاری

۴

شهید عشق اگر بردار گردد دولتی باشد

بیا باشد کزین دولت مرا محروم نگذاری

۵

تو مست خواب خوش شبها چه دانی حال بیداران

مگر احوال ما داند سگ کویت به بیداری

۶

مگر روز قیامت باز گویم آنچه من دیدم

شب هجران ز تنهایی و بیداری و بیماری

۷

نظر بازی مکن بر روی خوبان دو کون ایدل

که اینجا شرمساری بینی و آنجا گرفتاری

۸

بصد خون جگر فرهاد اگر در کوه راهی کرد

تو همت پیشه کن اهلی که کوه از پیش برداری

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۴۹۰

نظرات