اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۳۰۰

۱

جان من مسکین که گرفتار غم اوست

موقوف بیک گوشه چشم کرم اوست

۲

ما مست جفاییم و نخواهیم زساقی

هر جرعه که بی چاشنی زهر غم اوست

۳

عمری است که در مدرسه از فکر دهانش

بحث همه اثبات وجود و عدم اوست

۴

جز دردل ما صورت او نقش نبندد

کاین آینه غیب نما جام جم اوست

۵

صدجان بفدای قلم صورت آنکس

کاین صورت زیبا همه نقش قلم اوست

۶

با باد نشاید خبرش گفت ولیکن

جز باد کرا ره بحریم حرم اوست

۷

شادند حریفان همه از عیش دمادم

خود شادی اهلی بغم دمبدم اوست

تصاویر و صوت

نظرات