
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۳۴۵
۱
ساقی، جهان سرشک حریفان گرفته است
کو کشتی شراب که طوفان گرفته است
۲
چندان بجان رسید دلم از غم جهان
کز محنت جهان دلم از جان گرفته است
۳
با آنکه دامن از همه عالم کشیده ام
عشق توام هنوز گریبان گرفته است
۴
اگه نیی ز آتش دل آه چون کنم
ما بی زبان و آتش پنهان گرفته است
۵
تا زد بدامن تو ز مستی رقیب دست
اهلی همیشه دست بدندان گرفته است
نظرات