
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۷۱
۱
فلک بدور تو طفلی که در وجود آورد
کجا به مسجد و محراب سر فرود آورد
۲
کسی که قبله گهش آن دو طاق ابرو شد
نهاد سر بزمین و ترا سجود آورد
۳
دلم که کرد ز سودای عقل جمله زیان
زیان او همه از عشق رو بسود آورد
۴
تو شاه حسنی و مهمان عاشق درویش
مرنج از آنکه می و نقل دیر و زود آورد
۵
کباب کن دل و خونش تو می برغبت خور
که ناتوان تو در خانه آنچه بود آورد
۶
فغان که مطرب مجلس ز نشتر مضراب
خراش در رگ و جان از خروش عود آورد
۷
مرا چو صورت آیینه روی او اهلی
هزار بار عدم کرد و در وجود آورد
نظرات