
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۰۴
۱
چو نافه تا جگرم غرق خون نخواهد شد
خیال خال تو از دل برون نخواهد شد
۲
جفا بر اهل محبت ز گردش فلک است
فلک بطالع ما واژگون نخواهد شد
۳
بروزگار شدم بت پرست و توبه ز عشق
بروزگار شود هم کنون نخواهد شد
۴
مباد کز سر کویت روم و گر بروم
بغیر بخت بدم رهنمون نخواهد شد
۵
چو لاله ظاهر حالم بجرعه یی خوش کن
اگر چه مرهم زخم درون نخواهد شد
۶
اگر چه باد فنا بیستون ز جای برد
غبار کوهکن از بیستون نخواهد شد
۷
به زخم هجر نهادیم همچو اهلی دل
طمع ز وصل بریدیم چون نخواهد شد
نظرات