
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۰۲
۱
هر چند لب تو شربت نوش بود
خامش ز طلب عاشق مدهوش بود
۲
چون خسته نه درد خود شناسد نه دوا
در پیش طبیب به که خاموش بود
نظرات