اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

شمارهٔ ۱۰۳

۱

چند خورم خون خود ازدست دل

شستم از دوست بهفت آب و گل

۲

زین شبش او داند و شمع ختن

زین قبل او داند و ماه چگل

۳

بیدلی ار زانکه بدین چاشنی است

باد دل از من بدو عالم به حل

۴

روز اگر می برود گو برو

نیست غم او همه بر من سجل

۵

فارغم از دل من و طبعی چو آب

ساخته با مدح شه صف گسل

۶

گرهمه سنگ است چو مومش کند

آتش سودای بتی سنگدل

۷

خسرو خسرو فش خسرو نسب

مظفرالدولت والدین قِزل

تصاویر و صوت

نظرات