
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۰۶
۱
باز در دست چرخ بد سازم
پایمال جهان طنازم
۲
هجر، بر دوخت دیده ی طربم
عشق بدرید پرده رازم
۳
نیست پای گریز، می باشم
نیست دست ستیز، میسازم
۴
گر بر آرم بزار ناله دمی
چرخ شوری کند برآوازم
۵
دهر پر فتنه انس می جویم
راه پر حادثه است، می تازم
۶
بیم جان است سست میکوشم
دست خون است وید همی بازم
نظرات