
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۲۲
۱
چون با غم تو قرار گیرم
از هر دو جهان کنار گیرم
۲
با بخت ز جیب سر بر آرم
چون دامن آن نکار گیرم
۳
وز مرتبه دست خود ببوسم
کان طره مشکبار گیرم
۴
بی محنتش ار، دمی بر آرم
حقا، که نه در شمار گیرم
۵
نی زهره آنکه سنگ تشنیع
در شیشه روزگار گیرم
۶
نی صبر، که بر کران نشینم
نی کام، که در کنار گیرم
۷
چشمم همه خونشد و ندارم
آن چشم، که اعتبار گیرم
۸
آن است صلاح من، که حالی
دنبال صلاح کار گیرم
۹
پیروز شوم، اگر در این شغل
مردی چو اثیر، یار گیرم
۱۰
نی نی فکند اثیر کردی
خاک در شهر یار گیرم
نظرات
جهن یزداد