
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۲۷
۱
خیز تا دست طرب یک دم، به جام می زنیم
دوستگانی بر رخ ماه مبارکپی زنیم
۲
پای در میدان عشق لعبتان غُز نهیم
دست بر فتراک مهر لعبتان ری زنیم
۳
ما کم از پروانهایم آخر، مگر می آتش است
هرچه بادا باد، بل تا خویشتن بر وی زنیم
۴
لشکری میسازد اوباش خرابات آنگهی
قصد تاج خان کنیم و رای ملک کی زنیم
۵
قوت دلهای نازک، در گل ما تعبیه است
حسبة لله سنگی بر سر این کی زنیم
۶
گر بر این آهنگ زیرش مستی ما بگسلد
هستی یکسر زخمهای بر بم و بر لاشی زنیم
۷
او قدحها در کشد، زین باده و لب نسترد
ما به بویی جرعهٔ صد سال هویی هی زنیم
۸
تا دمی دیگر، دم عالم فرو خواهد شدن
ما ز صحبت گر دمی داریم با هم کی زنیم
۹
گر دمی دیوانه با ما، دم زند همچون اثیر
آهی از دل بر کشیم و آتش اندر نی زنیم
نظرات
Kako Kalahan