
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۴۲
۱
از رهی روی بگردان و برو
دامن مهر بر افشان و برو
۲
مکن آن عشق، ز سر تازه بپای
مبر آن عهد به پایان و برو
۳
که تو را گفت که سرگردان باد
کزفلان روی بگردان و برو
۴
سر بزن خسته دلان را مگذار
هم چنین بی سروسامان و برو
تصاویر و صوت

نظرات