
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۶۶
۱
دیده ی مور است، یا دهان که تو داری
پاره ی موی است، یا میان که تو داری
۲
جز به سخن های دلفریب نشانی
می نتوان داد از آن، دهان که تو داری
۳
چون تو بمیدان دل سوار بر آئی
خاصه به چالاکئی چنان که تو داری
۴
سست رکابی است، عقل خیره بماند
واله آن دست و آن عنان که تو داری
۵
عشوه دها، عمر بستدی و ندادی
زانچه تو دانی بدان زبان که تو داری
۶
شرم ز روی تو زین معامله، الحق
سود که من کردم و زیان که تو داری
۷
طنز کنی هر زمان، که از تو چه دارم
آه، از آنشوخ دیده گان که تو داری
۸
گوش همی دار، از آ که راحت دلهاست
آن دل گم گشته، درغمان که تو داری
۹
اینت مسلمان شود محال میاندیش
دل بربائی و کس مدان که تو داری
۱۰
خود کم من گیر باز گفته نیاید
پیش وزیر آن خدایگان که تو داری
تصاویر و صوت

نظرات