
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۸۷
۱
ای بنده ی لب تو، لب آبدار می
گلگونه کرده عکس رخت بر عذار می
۲
تخت هوس نهاده رخت بر بساط گل
رخت خرد فکنده لبت، در جوارمی
۳
چون صبح جامه چاک زده، غنچه حباب
پیش نسیم زلف تو، بر جویبار می
۴
در هم شکن شماری، ز نگاری فلک
چون از فتنه موج برآرد بحار می
۵
عالم سیاه گردان بر ذوالخمار غم
دست طرب چو لعل کند ذوالفقار می
۶
بگرفت ملک شادی و برداشت رسم غم
اینست کمترین اثر گیر و دار می
نظرات