
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۸۸
۱
شبگیر و تنها میروی ای شمع دلها تا کجا
دانم بر ما میروی اینک تو با ما تا کجا
۲
دیبای رخ پرداخته، زلفین مشکین آخته
بر تبت و چین تاخته، زان مشک و دیبا تا کجا
۳
با ماه عنابی شفق، یا خط کافوری ورق
عارض چو گل غرق عرق، ای سر و بالا تا کجا
۴
ناهید طوق غبغبت، مه در نقاب عقربت
هردم به خط گویان لبت، اهلا و سهلا تا کجا
۵
عنبر بود صاحب خبر، صهبا فضول پرده در
تو طوق عنبر بر قمر با جام صهبا تا کجا
۶
در عقد زلف کافرت، پنهان رخ دینپرورت
دین کرده عاجز بر درت، کفر آشکارا تا کجا
۷
بر چرخ چونی تا زمان، چرخ از عقب مه در عنان
جان بر اثر هیهیزنان، کای جان جانها تا کجا
۸
چهرت بهشت جان بود، مهرت به جان ارزان بود
جانی و جان پنهان بود، ای جان پیدا تا کجا
۹
گل با کله شه رخ زنی، تا بر اثیرت افکنی
لعب آوری جولان کنی، چابکسوارا تا کجا
نظرات