
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۸۹
۱
زهی چتر قمر طرف کلاهت
بغلطاق سحر زلف سیاهت
۲
غلامی را قبا کوتاه کرده
هزاران خسرو صاحب کلاهت
۳
اگر زلفت بجنباند نسیمی
شود بر جان خون آلود آهت
۴
به بزم اختران شو تا به بینی
فلک مسند نهد بر پیشگاهت
۵
بخدمت برمیان بندند جانها
چو دیگر بندگان خورشید و ماهت
۶
بمعصومان درافتد غلغل اینک
چو عصمت را بیاراید گناهت
۷
جهان خاص گردد خاصه اکنون
که میر خوب رویان، خواند شاهت
نظرات