
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۹۰
۱
هرکه عشقت خرید جان بفروخت
و آن خریدن بدو جهان بفروخت
۲
در هوای تو دل قفس بشکست
ز قفس بگذر آشیان بفروخت
۳
هر که نام تو خواست برد نخست
بر مراد و ادب زبان بفروخت
۴
وانکه یک روز شد معامل تو
تا بس دیر خانمان بفروخت
۵
از تو دیده خیال یافت نشان
دل خود را بر آن نشان بفروخت
۶
جان اگر بر تو صرف شد سهل است
هرکه جانان خرید جان بفروخت
۷
بتو در بست دل بهیچ مرا
سبکی را چنین گران بفروخت
۸
آری ارزان خریده بود متاع
چون در افتاد رایگان بفروخت
۹
وانگهی گفت چون اثیری را
کس بدین مایه سوزیان بفروخت
نظرات