
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۲۵
۱
کار ستمت بجان رسیده است
این کارد باستخوان رسیده است
۲
آهی که جهان بهم برآرد
از دل بسر زبان رسیده است
۳
در وعده تو نمی رسم من
دریاب که وقت آن رسیده است
۴
بر چهره به بین قطار اشکم
از بهر تو کاروان رسیده است
۵
خون آلودست آهم آری
یا تیر تو برنشان رسیده است
۶
ناگفته دل اثیر یارب
شعله بدردهان رسیده است
تصاویر و صوت

نظرات