اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

شمارهٔ ۴

۱

مدامم ده، که ایامم مدام است

شکار عیش را، ایام دام است

۲

بیاور باده ئی، کز وی دو قطره

خرابی دو عالم را تمام است

۳

چه در بند حریفی، باده را باش

حریفی باده ات آسوده جام است

۴

ز هشیاری به مستی، راه دور است

ز مستی تا بهشیاری، دو گام است

۵

اگر عقل است بر جانت عقال است

واگر شرع است بر طبعت زمام است

۶

کسی کاین بندها بگشاید از تو

نه پیوندی در او، گوئی حرام است

۷

ندانم، تا ورای سازگاری

گناه باده ی مسکین کدام است

۸

تو گر تندی ز نخوت، باده تند است

تو گر رامی ز الفت، باده رام است

۹

وگر جنسی همی جوئی موافق

قدم در نه تو خامی، باده خام است

۱۰

به می مطلق شود هر کو اسیر است

بمی بالغ شود هر کو غلام است

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
قاسم مرادی
۱۴۰۲/۰۴/۱۰ - ۱۳:۳۲:۵۷
بنظرم بیت آخر به این شکل درست‌تر باشد: به می مطلق شود هر کاو اسیر است بمی بالغ شود هر کاو غلام است هر کاو به معنای هر کس که او ...