
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۴۲
۱
دل به عشق تو جانسپاری کرد
صبر هم نیز حق گذاری کرد
۲
صبر و دل دست چون بهم دادند
هم. نیارست پایداری کرد
۳
تاب در کار ما همی افتاد
هم برآمد چو بخت، یاری کرد
۴
بخت ما را نخوانده پیش آمد
راستی را بزرگواری کرد
۵
این منم لا الله الا الله
که مرا بخت خواستگاری کرد
۶
ای دل اکنون بساط مجلس انس
یارم آن لفظ گفت یاری کرد
۷
که رقیبی کران شد از پس کار
بخت فرخنده پیشکاری کرد
۸
بر در او چو زر نداشت اثیر
زود بر آب چشم زاری کرد
نظرات