
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۴۵
۱
رخ او دیده را بصر بخشد
لب او کام را شکر بخشد
۲
دو گروهی بر افتد از شب و روز
اگر اقطاع حسن بر بخشد
۳
حلقه زلف ذره پرور او
جان آزاده را کمر بخشد
۴
در ره او هم از گله داری است
هر که مردانه وار سر بخشد
۵
باده مستی است عشق او که مپرس
هر زمانم غم دگر بخشد
۶
خاک کویش ز اشک چهره مرا
بس که چون رنگ سیم و زر بخشد
۷
بی نظیر جهان شود چو اثیر
هر که را عشق او نظر بخشد
تصاویر و صوت

نظرات