
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۵۵
۱
با سرو قدت چمن بسوزد
وز مشک خطت ختن بسوزد
۲
جائی است جهان تو که آنجا
شهبال عقاب ظن بسوزد
۳
عشاق تو را ز شعله دل
بر تن همه پیرهن بسوزد
۴
هر صبح ز آه آتشینم
چون صبح همه دهن بسوزد
۵
در زاویه دماغ عشقت
ننشسته همه وطن بسوزد
۶
از تاب تو در تبم که ناچار
چون دل بفروخت تن بسوزد
۷
دام بکهیت بر نیاید
ور خرمن صد چو من بسوزد
۸
در زلف تو جان ماست ترسم
کاو را رخ شعله زن بسوزد
۹
کز بهر خلاص شوی هندو
رسمی است که خویشتن بسوزد
۱۰
هر کاو چو اثیر گشته توست
از تف دلش کفن بسوزد
نظرات