
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۵۷
۱
شام از طرب رخت سحر گردد
زهر، از مدد لبت شکر گردد
۲
از عشق غلامی تو هر ماهی
سر تا بقدم همه کمر گردد
۳
خورشید اگرچه داشت ناموسی
در دور تو کارهاش بر گردد
۴
چون دایره گرد نقطه لعلت
در گردم اگر نه بر گردد
۵
دفعش بکنم چو زور وزر باشد
گر طبع تو گرد شور و شر گردد
۶
از تنگدلی بدست حال من
ور مردمیم از این بتر گردد
۷
در عشق تو سیم خشک می باید
تا کار بدان چو زرّ تر گردد
۸
منظور جهان اثیر در عشقت
شب هست که از در نظر گردد
تصاویر و صوت

نظرات