
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۶۶
۱
تن بی غم تو جان نمیخواهد
جان بی رخ تو جهان نمیخواهد
۲
کو، کور دلی که بر دل از عشقت
مانند سگ استخوان نمیخواهد
۳
گفتم بکن اینقدر، که جان از تو
جز یک دو نفس امان نمیخواهد
۴
با دیده چگونهای که جز نقشی
از کیسه تو زیان نمیخواهد
۵
گفتم بکنم چنین، چه میخواهی
هم چین چو دلت چنان نمیخواهد
۶
جان میدهدت به یک نظر چندین
بندیش که رایگان نمیخواهد
۷
سهل است اثیر چون مراعاتی
از تو به سر زبان نمیخواهد
تصاویر و صوت

نظرات