
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۷۵
۱
مرغی یگانه بودم یاری بدستم آمد
الحق شگرف صیدی، ناگه بدستم آمد
۲
چون دید از جمالش چشمم گرفته مستی
با غمزه معربد در چشم مستم آمد
۳
تاراج طره او در هرچه بودم افتاد
و آسیب غمزه او در هرچه هستم آمد
۴
زنار بت پرستی بربست دل چونا گه
از روی بت نکوتر یاری بدستم آمد
۵
وقت است اگر بر آرم افغان زدل که برمن
حورا، پیم نیامد زین بت پرستم آمد
۶
بر گوشه بساطش بگرفت اثیر جائی
کزوی نگاه کردم افلاک پستم آمد
نظرات