اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

شمارهٔ ۸۳

۱

تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود

به عهد تو علم فتنه آشکار بود

۲

تو یک کنار و دو بوسه ز دل برون کن و بس

خرد بقاعده خود در میان کار بود

۳

به نیم جرعه دلم را خراب کرد غمت

خوش است گرچه سرم در سر خمار بود

۴

نبود سیم و بشد روزگار بر دین سست

که کار خوب به سیم و به روزگار بود

۵

جهان بگیرد حسن تو هیچ میدانی

سپاه عقل بیک بار تارومار بود

۶

براق حسن تو هرجا که دید میدان ساخت

چو یک وفاش در این شغل دستیار بود

۷

بر آن بساط که لعل تو گوهر افشاند

کنار و آستی روح پرنثار بود

۸

تو چون بکاری و از بهر بی نظیری تو

مرا نشاید کم کار چون به کار بود

۹

ندیم عشق تورابا دلم چه حاجت هاست

گهش بغم بکشد گاه غم گسار بود

۱۰

ز شحنه ستم تو اثیر جان نبرد

مگر که در کنف عدل شهریار بود

تصاویر و صوت

دیوان اثیرالدین آخسیکتی به اهتمام رکن الدین همایون فرخ - اثیرالدین آخسیکتی - تصویر ۴۷۲

نظرات