
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۸۷
۱
مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد
آسمان حلقه پیمان تو در کوش کشد
۲
اثر لطف صدای سخنت در دل کوه
سنگ را داغ بیان از پی مفروش کشد
۳
ماتم خصم تو را غاشیه شقه ابر
مهر زرین گله اندر شب شبپوش کشد
۴
عقل شاگردی رای تو کند ورنه قضاش
در شمار بدل کار فراموش کشد
۵
ماه بر مذهب توقیع تو از خط کلف
برقع غالیه بر سیم بُنا گوش کشد
۶
خصم گوید من و پس چون همه ی بیخردان
دوش حمال کند تا سر مدهوش کشد
۷
صعوه باز خر کی نیست که باوزن دودانگ
لاف مرغی زند و بازی برموش کشد
نظرات