
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۵۱
۱
ای ز بزم تو با لطایف خلق
پیشه ی گوش و دل شکر رفتن
۲
از پی گوش و گردن مدحت
عقل شاگرد من بدر سفتن
۳
بنده بر در بماند فرمان چیست
سخنی باز میتوان گفتن
۴
نه چنان لنگری است کز سبکیش
همچو دریا بباید آشفتن
۵
گر بخدمت رسد بجای آرد
شرط کم گفتن و سبک خفتن
نظرات