
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۵۱
۱
چشمم که همیشه جوی خون آید از او
همواره مرا، بخت نگون آید از او
۲
زان ترس بگریم، که خیال رخ تو
با اشک مبادا، که برون آید از او
نظرات