امیر معزی

امیر معزی

شمارهٔ ۲۹۷

۱

هفت چیز از خسرو عالم همی نازد به هم

دین و ملک و تاج و تخت و رایت و تیغ و قلم

۲

آن خداوندی که مغرب دارد او زیر نگین

وان شهنشاهی که مشرق دارد او زیر علم

۳

سایهٔ یزدان ملک شاه آن‌که اندر ملک خویش

بندگان دارد چو افریدون و ذوالقرنین و جم

۴

تا که او گیتی‌ گشاد و بست بر شاهی‌ کمر

قیمت شاهی فزود و کاست از گیتی ستم

۵

همچنان کارایش سیارگان است آفتاب

نام او آرایش خطبه است و دینار و درم

۶

آورد جودش ولی را از عدم سوی وجود

افکند تیغش عدو را از وجود اندر عدم

۷

موسی عمران مگر بگرفت تیغش را به کف

عیسی مریم مگر پرورد جودش را به دم

۸

حاجت پیغمبران و حجت پیغمبری

گر ندیدی شو نگه‌ کن دین و عدلش را به هم

۹

عدل او از حاجت پیغمبران دارد نشان

دین او از حجت پیغمبران دارد رقم

۱۰

تا نه بس مدت به دولت کرد خواهد شهریار

رومیان را همچو حاج و روم را همچون حرم

۱۱

در چلیپاخانهٔ قیصر بسی مدت نماند

تا نهد سی‌پاره قرآن را و بردارد صنم

۱۲

از شجاعت وز سخا نازند میران عرب

وز فتوت وز کرم نازند شاهان عجم

۱۳

گو بیایید و بیاموزید از این فرخنده شاه

هم شجاعت هم سخاوت هم فتوت هم‌ کرم

۱۴

تا بود درچرخ دور و تابود در مهر نور

تا بود در بحر موج و تا بود در ابر نم

۱۵

هرکجا شادی است با شه باد و غم با دشمنان

جفت شادی پادشاه و دشمنانش جفت غم

۱۶

ملک چون افزون بود بدخواه کم باشد بلی

ملک او هر ساعت افزون باد و بدخواها‌نش کم

تصاویر و صوت

کلیات دیوان امیر معزی نیشابوری به اهتمام محمدرضا قنبری - امیر معزی نیشابوری - تصویر ۵۳۲

نظرات