
انوری
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳
۱
زهی ز روی بزرگی خلاصهٔ دنیی
علو قدر تو برهان آسمان دعوی
۲
به اهتمام تو دایم عمارت عالم
ز التفات تو خارج عداوت دنیی
۳
تویی که مفتی کلک تو در شریعت ملک
به امر و نهی امور جهان دهد فتوی
۴
تویی که منهی رای تو بیوسیلت وحی
ز گرم و سرد نهان قضا کند انهی
۵
سپهر گفت به جاه از زمانه افزونی
به صدهزار زبان هم زمانه گفت آری
۶
چو کان عریق بود گوهرش نفیس آید
شناسد آنکه تامل کند در این معنی
۷
کدام گوهر و کان عریقتر که بود
گهر محمد مسعود و کان علی یحیی
تصاویر و صوت



نظرات