انوری

انوری

غزل شمارهٔ ۲۹۰

۱

ای کار غم تو غمگساری

اندوه غم تو شادخواری

۲

از کبر نگاه کرد رویت

در چشمهٔ خور به چشم خواری

۳

از تابش روی و تاب زلفت

شب روشن گشت و روز تاری

۴

فقر غم تو ز باغ دلها

برکند نهال کامگاری

۵

ای شربت بوسهٔ تو شافی

وی ضربت غمزهٔ تو کاری

۶

داری سر آنکه بیش از اینم

در بند فراق خود بداری

۷

گویی بی‌من دل تو چونست

چونست به صد هزار زاری

۸

روزی که غم نوم نمایی

آنرا به غنیمتی شماری

۹

با یاران این کنند احسنت

چشم بد دور نیک یاری

۱۰

امروز بر اسب جور با من

هر گوشه همی کنی سواری

۱۱

ترسم فردا گه مظالم

تاب ثقةالملوک ناری

تصاویر و صوت

دیوان انوری به اهتمام محمدتقی مدرس رضوی (مقطعات، غزلیات، رباعیات) ج ۲ - انوری - تصویر ۵۸۲
دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۴۸۹

نظرات