
انوری
غزل شمارهٔ ۳۱۳
۱
باز آهنگ بلایی میکنی
قصد جان مبتلایی میکنی
۲
با وفاداری که دربند تو شد
هر زمان قصد جفایی میکنی
۳
کی شود واقف کسی بر طبع تو
زانکه طرفه شکلهایی میکنی
۴
گه گهی گر میکنی ما را طلب
آن نه از دل از ریایی میکنی
۵
کیمیای وصل تو ناید به دست
زانکه هر دم کیمیایی میکنی
۶
هست هم چیزی درین زیر گلیم
یا مرا طال بقایی میکنی
۷
گردی از عشاق کشتن شادمان
راست پنداری غزایی میکنی
تصاویر و صوت



نظرات