
انوری
شمارهٔ ۲۷۳ - قاضی هری مبتلا به مرض جرب شده و حکیم به عیادت او رفته و او از خانه بیرون نیامده و این قطعه را درهجو او گفته است
۱
قاضی از من نصیحتی بشنو
نه مطول به از طویلهٔ در
۲
بارها گفتمت خر از کفه دور
خر بغایی مکن تو گرد آخر
۳
پند احرار دامنت نگرفت
این به تصحیف تا قیامت حر
۴
کیک دریاچهٔ من افکندی
وینکت سنگ اوفتاده به سر
۵
هین که شاخ هجا به بار آمد
بیش از این بخ نام وننگ مبر
۶
خشک ریشی گری کری نکند
هان وهان چاردست و پای شتر
۷
این زمان بیش از این نمیگویم
ایها الشیخ بالسلامة مر
۸
پس از این خون تو به گردن تو
گر بدان آریم که گویم پر
تصاویر و صوت



نظرات