
انوری
شمارهٔ ۳۸۱ - در غیبت پیروزشاه از بلخ و تهنیت قدوم او
۱
احمد مرسل ز خاک مکه چون هجرت گزید
مدتی آن خطه بود انگشت نومیدی گزان
۲
باز چون باز آمد از اقبال میمون موکبش
تازه شد چون در سحرگاهان گل از باد بزان
۳
بلخ را پیروز شاه احمد همان هجرت نمود
تا فروبارید از هم همچو برگ اندر خزان
۴
باز چون در ظل عالی رایتش آرام یافت
زنده شد بار دگر چون از صبا شاخ رزان
۵
شکر یزدان را که شد آباد و خرم تا به حشر
قبهٔ اسلام ازین و کعبهٔ اسلام از آن
تصاویر و صوت



نظرات