
انوری
شمارهٔ ۴۲۴ - شراب خواهد
۱
ای بر سر سروران یگانه
بحر کرم تو بیکرانه
۲
سیمرغ جلالت تو کرده
بر قبهٔ عرش آشیانه
۳
میگیر جهان به روی خنجر
میبخش به پشت تازیانه
۴
گر قصهٔ بنده را کنی گوش
آن سود ترا بود زیان نه
۵
در خانه نشسته بود داعی
مخمور ز بادهٔ شبانه
۶
در کنج خزیده چون کشیشی
آتشکده کرده تابخانه
۷
وز بهر شراب لعل در پیش
سیب و به و نقل خسروانه
۸
وز بهر کباب کرده بر سیخ
کبک و بط و تیهو و سمانه
۹
ساقی و شراب و شاهد خوب
شمعی دو نهاده در میانه
۱۰
زین جمله که گفتهام ندارم
جز سبلت و ریش ابلهانه
۱۱
از میر شراب و شاهد و شمع
دریوزه کنم بدین بهانه
۱۲
اسباب معاشرت مهیا
از لوح کمانچه و چغانه
۱۳
طنبور و کتاب و نرد و شطرنج
چنگ و دف و نای و شاخ و شانه
۱۴
بنهاد به پیش انوری را
گنجشک و کبوتر کلانه
تصاویر و صوت

نظرات