
انوری
شمارهٔ ۴۷۱ - شکایت از زمانه
۱
گر نیستی زمانه به جنگ و نبرد خلق
پیوسته با زمانه کجا در نبردمی
۲
ور آسیای چرخ بر غمم نگرددی
در جوی آسیا متوطن نگردمی
۳
آب مراد زیر پل کس نمیرود
ورنه قفا ز ورطهٔ طوفان نخوردمی
۴
با من غم خرابی عالم به کلبهای
کی جفت گرددی اگر آزاد و فردمی
۵
نفسی که گر بدان دگری مبتلا شدی
من در خلاص او به مثل حمله بردمی
۶
یا در مدد چو مهره میان بندمی به مهر
یا گوییا که حادثه را ناگزردمی
۷
یا کعبتین جانب خود باز مالمی
یا خود بساط حاصل خود در نوردمی
۸
بر هر که عرضه داشتم از من کرانه کرد
گویی که صورت غم و تیمار و دردمی
۹
از خواجگان شهر چو یاری نیافتم
گر خواجه شهریار نبودی چه کردمی
۱۰
آزاد کیست حلیهٔ مردان و ای دریغ
آن دستگاه کو که من آزاد مردمی
تصاویر و صوت



نظرات