انوری

انوری

شمارهٔ ۶۷ - در شکایت و طلب احسان از مخدوم

۱

ای خداوندی کز غایت احسان و سخا

ابر در جنب کفت باطل و دریا زورست

۲

جود و بخل از کف تو هر دو مخنث شده‌اند

مگرش طبع سقنقور و دم کافورست

۳

بنده را خدمت پیوستهٔ ده ساله مگیر

کز قرابات نفور و ز وطن مهجورست

۴

ده قصیده است و چهل قطعه همه مدحت تو

که به اطراف جهان منتشر و مشهورست

۵

با چنین سابقه کس را به چنین روز که دید

کز غم راتبه روزش چو شب دیجورست

۶

سعی کن سعی که در باب چنین خدمتگار

سعی تو اندک و بسیار همه مشکورست

۷

بر سرش سایه فکن هین که در افواه افتاد

که ز تقصیر فلان کار فلان بی‌نورست

۸

اندرین شدت گرما که ز تاثیر تموز

بانگ جزد از تف خورشید چو نفخ صورست

تصاویر و صوت

دیوان انوری با مقدمهٔ سعید نفیسی - انوری - تصویر ۵۲۵
دیوان انوری (با مقدمه و تصحیح و مقابله هشت نسخه) به کوشش سعید نفیسی - انوری - تصویر ۳۴۸

نظرات