
انوری
شمارهٔ ۷۶ - لطیفه
۱
ای سروری که کوکبهٔ کبریات را
کمتر جنیبت ابلق ایام سرکشست
۲
رای تو در نظام ممالک براستی
تیری که جیب گنبد گردونش ترکشست
۳
اکنون که از گشاد فلک بر مسام ابر
پیکان باد را گذر تیر آرشست
۴
وز برف ریزه گوشهٔ هر ابر پارهای
تیغست گوییا که به گوهر منقشست
۵
برحسب حال مطلع شعری گزیدهام
واوردهام به صورت تضمین و بس خوشست
۶
گویم کسی که چهرهٔ روزی چنین بدید
خاصه چنین که طرهٔ شبها مشوشست
۷
بر خاطرش هر آینه این شعر بگذرد
کامروز وقت باده و خرگاه و آتشست
۸
چندان بقات باد ز تاثیر نه سپهر
کاندر زمانه طبع چهار و جهت ششست
تصاویر و صوت

نظرات