عارف قزوینی

عارف قزوینی

شمارهٔ ۳ - رونوشت از خط زیبای عارف که در آن تاریخ نوشته

۱

پیر خرد پند حکیمانه‌ای

داد اگر عاقل فرزانه‌ای

۲

پای به سر هوش شو و گوش کن

هرچه جز این پند فراموش کن

۳

دادت اندرزی نغز و بدیع

کِت برساند به مقامی رفیع

۴

این بود آن گفتهٔ پیرِ خِرَد

بشنو کاین گفته خِرَد پرورد

۵

تربیت آن کو که نبندد به کار

زود کند تربیتش روزگار

۶

گر نکنی خم پی تعلیم پشت

چرخ کند خم کمرت را به مشت

۷

ملتی از دانش اگر ماند دور

جهل برد زنده ورا سوی گور

۸

تا به ابد زادهٔ فضل و هنر

زنده و جاوید بُوَد ای پسر

۹

در همه گیتی سزدش کهتری

آنکه دهد داد هنرگستری

۱۰

در دو جهان مفتخر است آن نژاد

کِش بُوَدَش تربیت اندر نهاد

۱۱

علم به اجبار و یا اختیار

بایدت آموخت ز آموزگار

۱۲

نیست به تعلیم چو اجبار عار

تن پی تحصیل به اجبار آر

۱۳

حرف حقت ناصر، منصوروار

گوید اگر حق شنوی سر مخار

۱۴

راه هنر پوی که در قرن بیست

بی‌هنران را نگذارند زیست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
کژدم
۱۴۰۲/۱۱/۲۵ - ۱۴:۰۷:۳۵
عارف پیرامون این مثنوی نوشته است: «در سوال ۱۳۴۶ از بروجرد به همدان برای معالجه، که شرح آن را در صورت زندگی و موفقیت در ضمن تاریخ زندگانی و مسافرت‌های اجباری و اختیاری در ایران خواهم نوشت آمده، بعد از دو ماه توقف از طرف روسای مدرسهٔ الیاس و حضرت دکتر بدیع‌الحکما برای جشن فارغ‌التحصیل‌های مدرسهٔ مذکور دعوت شده، چون ناصرخان پسر دکتر هم یکی از شاگردان دیپلمه بودند، به مناسبت خطابه‌ای که در موضوع تحصیل اجباری نوشته و در موقع بایستی خوانده شود به درخواست دوست خود این چند شعر را ساخته ایشان هم خوانده من هم به یادگار آن روز می‌نویسم.» تاریخ قمری‌ست برابر با فروردین ۱۳۰۷ خورشیدی.