آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۳۹۶

۱

آن دو چشم تو که در زیر دو ابروی خمند

چون دو مستند که پیوسته پی قصد همند

۲

چشم‌هایت ز نگه وآن دو لبان از خنده

آفت خیل عرب فتنهٔ ملک عجمند

۳

شبنم‌آسا برِ خورشید جمالت عدمند

مه و خورشید که در منطقه ثابت‌قدمند

۴

خضر عهدند و جوان بخت و ندیده ظلمات

سبزهایی که به گرد لب نوشت بدمند

۵

صوفیانی که به ذوق تو به وجدند و سماع

فارغ از زمزمهٔ مطرب و از زیر و بمند

۶

آه از آن ترک کمانکش که قدر انداز است

حذر از آن دو خم زلف که پرپیچ و خمند

۷

بی وجود تو مرا زندگی آن سان تنگ است

که برم حسرت از آنان که به خواب عدمند

۸

چه عجب الفت چشمان تو با مرغ دلم

وحشیان هیچ ز دیوانه شنیدی برمند

۹

نه زیاد است به سوداش اگر سر دادم

خوب رویان وفا پیشه ندانی که کمند

۱۰

پی نبرده به گلستان تو چون آشفته

به عبث بیهده جمعی پی باغ ارمند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سام نیک مهر
۱۴۰۳/۰۱/۲۰ - ۱۹:۰۲:۳۳
درود در بیت پنجم ظاهرا اشتباه نگارشی صورت گرفته ؛ صوفیانی که بذوق تو "بوجدند" و سماع سپاس از گنجور