
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۷۶۱
۱
ما ساک کوی می فروشیم
وز باده کشان درد نوشیم
۲
بی ساقی و باده در سماعیم
بی مطرب و چنگ در خروشیم
۳
لبریز چو ساغریم از راز
سربسته چو خم ولی بجوشیم
۴
بر چهره ساقیان همه چشم
بر گفته مطربان چو گوشیم
۵
برخیز که خرقه در خرابات
مستانه بجرعه ای فروشیم
۶
شاید زلبت رسد پیامی
جان بر کف و گوش در سروشیم
۷
مدهوش شراب ناب عشقیم
سر تا پا تمام هوشیم
۸
آشفته و خانه داده بر باد
ما عاشق خان و مان بدوشیم
۹
تا مدح علیست ورد جانم
از مدحت دیگران خموشیم
نظرات