آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۹۰۸

۱

من نتوانم ز دوست دیده فرو دوختن

عشق ز حربا مرا بایدم آموختن

۲

خاصیت شمع چیست چهره برافروختن

عادت پروانه چیست پر زدن و سوختن

۳

مشعله‌ای بر فروز زاتش رویت بروز

تا نکند آفتاب میل به افروختن

۴

برق عطای کریم آمده چون جرم سوز

خرمن عصیان به جد بایدم اندوختن

۵

جامه پرهیز را خرقه بسی دوختم

عشق چنان بردرید کش نتوان دوختن

۶

صرفه ندامت بری زین درم ناسره

یوسف خود را به مصر بردن و بفروختن

۷

کسب حلاوت کند زان لب شیرین‌شکر

طوطی آشفته‌ات در سخن آموختن

تصاویر و صوت

نظرات