
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۹۴۶
۱
در شب تاریک هجران جز می روشن مزن
جز شهاب آتشین بر جان اهریمن مزن
۲
مطربا چون ساز کردی پرده عشاق را
جز نوای راست درهر کوی وهر بزن مزن
۳
سوختی ای برق عالم سوز هر جا حاصلیست
تا که گفتت این گدا را شعله بر خرمن مزن
۴
ای مسیحا پاک بندی در فلک برتر خرام
خواهی ار عین تجرد را دم از سوزن مزن
۵
ایکه اندر دولتی شنعت من درویش را
گرچه داری گلشنی رو طعنه بر گلخن مزن
۶
اندرآ در برم عشق وسر و گلرو را ببین
باغبانا بعد از این لاف از گل و گلشن مزن
۷
خواهی آشفته اگر از ورطه طوفان نجات
جز علی و آل او را دست بر دامن مزن
نظرات