
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۱۷۲
۱
از شاهد و می گر خبری هست بگوئید
چون باده پرستی هنری هست بگوئید
۲
در کوی خرابات فنا سالک ره را
جز عشق اگر راهبری هست بگوئید
۳
معشوق مرا کز غم او بیدل و دینم
با عاشق بیدل نظری هست بگوئید
۴
غیر از رخ جانان که شد او مطلع انوار
در دور اگر ماه و خوری هست بگوئید
۵
جز رفتن این مرتبه قید باطلاق
درسیر و سلوک ار سفری هست بگوئید
۶
چون غمزه فتان تو ای ماه پری رو
در دور قمر فتنه گری هست بگوئید
۷
از بهر خمار اشکن اگر صاف اگر درد
در میکده گر ماحضری هست بگوئید
۸
جز زاهد رعنا که بود مانع عشاق
در عشق اگر دردسری هست بگوئید
۹
چون پیر مغان عارف اسرار کماهی
گر زانک بعالم دگری هست بگوئید
۱۰
جز شادی وصل و غم هجران زخ یار
بالله که بهشت و سقری هست بگوئید
۱۱
در کوی خرابات بقلاشی و رندی
گر خود ز اسیری بتری هست بگوئید
نظرات